سمرقند

اصلا چرا چیزی وجود دارد؟

جمعه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۷، ۰۳:۴۸ ب.ظ
جایی از برکلی خوندم: «حقیقت خواست همگان اما مشغله تعداد اندکی است...» به خواسته و مشغله های خودم زیاد فکر میکنم. به اینکه در حال حاضر کجا هستم و میخوام به کجا برسم. آیا باید کتابفروشی بزنم یا مغازه داری به من نمیخوره آن هم کتابفروشی که با وضعیت مطالعه کنونی محکوم به شکست خوردن و ورشکستگی ست. روزهای اخیر در پادگان باغ خان کتاب مغازه خودکشی را خواندم. حس میکنم مرگ همین نزدیکی هاست. وقتی دیروز برای کمیسیون خدمت سربازی پیش روانشناس و بعد روانپزشک و بعد اعصاب و روان رفتم و هر سه به ردیف کلی بیماری عجیب غریب که همه در من جمعند، برایم لیست کردند و کلی قرص آرامبخش قوی بهم دادند که ننگ بر تو باد ای فعل مقدس خدمت اجباری...
اگه بهم بگن آخرین بار کی به خودکشی فکر کردی؟ باید بگم همین دو سه شب پیش وقتی پاسبخش بودم و برای چند دقیقه رفتم به جای نگهبان برجک توی اتاقک فلزی و سرد و تنگ و مرتفع پادگان و به هیچ چیز فکر نمیکردم و دستانم بی اراده من خشاب را باز کرد سه گلوله مشقی اول تفنگ را خالی کرد و فشنگ های جنگی را قرار داد. از حالت ضامن اسلحه را خارج کرد. چانه ام به رعشه افتاد و لابد دلم برای نگهبان بیچاره سوخت که قرار بود از فردا او مسئول مرگ من شناخته شود...
چرت...همش چرت...

پی نوشت: عنوان پست جمله معروف لایبنیتس است: "اصلا چرا چیزی وجود دارد به جای آنکه نباشد؟"
موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۷/۱۲/۱۷
___ سلوچ

نظرات  (۳)

برخیز تا یک سو نهیم 
پاسخ:
بر باد قلاشی هم بدهیم ؟
۱۹ اسفند ۹۷ ، ۱۱:۲۷ خورشید ‌‌‌‌
😥
پاسخ:
:)
۲۰ اسفند ۹۷ ، ۱۵:۰۰ خورشید ‌‌‌‌
آقا من با گوشی اومده بودم نظر قبلی رو گذاشتم، بعد این شکلکه که فرستادم [گریه همراه با نگرانی] بود!!
نمیدونم چرا با لپتاپ یه شکل دیگه است که منظورِ من نبوده! :))
پاسخ:
نه من با گوشی جواب میدم
درست منتقل شد احساست :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی