در آستانه دریا و علف

سمرقند یعنی قصه گوی شیرین سخن

یه روز یکی در حموم رو باز میکنه، بخارا میزنن بیرون سمرقند میره تو :)))

+ تصمیم گرفتم برای سهولت از جایی به بعد نیم‌فاصله را رعایت نکنم. بر من ببخشایید.

سری که بر سر گردون به فخر می سودم

چهارشنبه, ۱۹ تیر ۱۴۰۴، ۱۰:۱۴ ق.ظ
در کودکی شنیده بودم، سر به هوا که باشی سرافکندگی به بار می آوری. اما در بزرگسالی فهمیدم سر به زیری هم قرار نیست کسی را سربلند کند. این را هم متوجه شدم که انگار سردرگمی ها با تمام شدن، جای خود را به سرشلوغی ها می دهند. فکر می کنم از بعد سربازی دیگر سرحال و سرزنده نبودم. حالا که بیشتر سربار این زندگی هستم. سر در گریبانی، وضعیتی آشنای هرروزه ماست تا مگر یک روز این سرزمین دوباره سرسبز شود...
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴/۰۴/۱۹
___ سلوچ

نظرات  (۳)

چرا من فکر می‌کردم شما خانمید؟ /: :دی

پاسخ:
عه؟ از همون قدیم؟ :))

از هرموقع که یادم میاد. ((:

پاسخ:
و تا همیشه شاید...

من میدانستم ولی فکر میکردم آبی خانمه الان یه کم به اونم شک کردم

پاسخ:
آره آبی که خانمه و عشقمه ولی خب ناراحتی ها خیلی وقتا جایی برای قایم شدن، ندارند...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">